شهر سبا ازافسانه تا واقعیت
آنچه از سنین کودکی در ذهن ما به عنوان معما نقش بسته بود چیزی نبود جز اینکه در تاریکی هزاره ها بخشی از تاریخ منطقه گم گردیده و در قعر چاهی ژرف افتاده ، دوران بچگی دورانی پرشور و جذابی است ، داستان هایی که از بزرگترها حکایت می شود بخصوص آنچه به تاریخ بسیار دور بر می گردد می تواند برای بچه ها خیلی جذاب باشد ، تاریخی بسیار پر رمز و راز از دشت جن گرفته تا چال جنی و تپه گنجی ، افسانه ها در شب نشینی های به دور کرسی می تواند بسیار جدی تر مخاطب خود را محو در هزاره ها کند ، گاه گاه صحبت از شهری است که به علت کفران نعمت مورد غضب خداوند قرار گرفته و در زیر ماسه مدفون گردیده شهری به نام سبا . شهری که احیانا با وزش باد بخشی از آن اززیر ماسه نمایان می شود و کوزه و ظروف سفالی آن نشان می دهد که این افسانه می تواند واقعیت داشته باشد .
به جستجوی واقعیت ؛ فقط افسانه ها را می یابی که از زبان ساکنین منطقه بر وجود شهری روایت می شوند ؛ از چوپانی که به هنگام چرای دام متوجه شکافی در زمین می شود و از آن پایین می رود و با صحنه عجیبی از زندگی گذشتگان در زیر زمین مواجه می شود و با ترس و لرز پا به فرار می گذارد و سعی می کند این حادثه را فراموش کند تا جستجوی گردشگران آمریکایی در زمان پهلوی با موتور های کراس در ماسه به بهانه تفریح ؛ اینها ذهن هر انسان کنجکاو را به خود مشغول می کند
در اسناد تاریخی به دنبال نشانه هایی از شهر سبا می باشیم ، به نظر می رسد در قرآن کریم اشاره به قوم ویا شهری به نام صبا شده که تلفظ آن با سبا یکی هست و دچار غضب الهی گردیده و تمدن آنها کاملا نابود گردیده اما این صبا به هیچ عنوان نمی تواند سبای مورد نظر ما باشد چون از نظر جغرافیایی فاصله بسار زیاد با همدیگر دارند اما مردم ترجیح دادند که بخشی از رمز و راز این شهر را با کلید قرآن باز کنند چون هیچ سند موثق و معتبری بر آن نمی یابند باز کمی جستجو و فقط صحبت های پراکنده مثل این یکی :
)در کتاب تاریخ اصفهان وری آمده است : به حدود ورزنه رودشت جایی است که آنرا شهر سبا ( سرا ) نامند و امروزه ویرانه است گلرنگ شبیه زعفران در آنجا بسیار یافت می شود و گاهی نخ زعفران از مزارعی که گل آن خود روییده است بدست می آورند در پیشینی زمان شراب ناب اصفهان که زرتشتیان با دانش به عمل آورده و به همه جهان معروف و به خوبی موصوف بوده از همان جا بوده است و در کتاب تمدن ساسانی صفحه 87 آورده است . چنانچه ولید بن یزید اموی خلیفه فاسق هتاک شراب اصفهان را بهتر از همه جا دانسته و حتی خسرو پرویز ودیگر شاهان عجم بهترین باده اشان از اصفهان بوده است در کتاب گرگویه آمده است : یافت شدن قالبهای پوسیده از ویرانه های شهر سرا همراه با سفالینه ها و پیدا شدن ابزارهای زندگی نیز تاییدی بر وجود شهر سرا بوده است ( شهر سرا = سه سراه بازرگانی ) در کتاب گرگویه آمده است : در روزگار پیش از اسلام یکی از شاخه های راه کاروانرو ابریشم از سرزمین گرگویه می گذشته که این راه خود به سه شاخه زیر بخش گردیده است 1- راه اسپهان – گیوان – رامشن به آباده و ابرقو . کاروانیان که از اصفهان کالاهای گوناگون به سرزمین پارس می بردند پس از گذر از دره میانکوه کلا قاضی و شهرک گیوان در شمال باختری گرگویه رهسپار پیکان می شدند ودر آنجا کالاهای خود را با تیر وکمان های ساخت آن شهر دادو ستد می کردند واز راه پیکاندژ به رامشن می رفتند و سپس راهی سرزمین پارس یا هرمزگان می شدند 2- راه اصفهان – گرگویه – هرمزگان : کاروانیان از اسپهان به راه اندلان و کارنه و آذر خواران می رفتند و از انجا راهی شهر های بادگرد و چاچ می شدند و پس از خرید رناس رهسپار دستگرد – خارا – بلاشگرد – تخت سرخ و گورکان می شدند و پس از آن به سوی ابر کوه و هرمزگان می رفتند 3- راه نایین – ورزنه شهر سرا – دستگرد : کاروانیانی که از شمال ایران به شهر نایین می رفتند پس از دادو ستد در آنجا رهسپار شهر ورزنه در رودشت می شدند و از آنجا به شهرهای سرا و دستگرد می رفتند و پس از خرید فرشهای دستبافت و زعفران به شهرهای بلاشگرد و تخت سرخ – رامشن و گورکان می رفتند و پس از آن رهسپار جنوب ایران می گردیدند . ( نقشه سه راه باستانی در صفحه 122 کتاب گرکویه همراه با اسامی کهن آبادیها ذکر شده است ) در کتاب تاریخ اصفهان و ری آمده است در سال 242 هجری زلزله ای بسیار سخت در توس – گرگا ن – دامغان – شام – خراسان و پارس شده است و در زمین فرو رفته است . از انجا که در کتاب نامبرده از شهر سرا در زمان ولید بن یزید اموی 125-126 ه – ق شهری یاد شده است که در آنجا زعفران کاشت وبرداشت می گردیده است ودر پی آن زلزله شهرهای سرا و تخت سرخ در شرق و جنوب گرگویه از بین رفته اند و مردمان آن به شهرهای ورزنه در شمال و بادگرد در غرب و دستگرد در شرق و گورگان در جنوب کوچ کرده اند در کتاب الاصفهان صفحه 50 نوشته سید علی جناب درباره شهر ویران شده سرا نوشته شده است ( گاهی دراثر باد که ماسه جابجا می شود در زیر ماسه آثار طاق و عمارت دیده می شود سکنه آن حدود را عقیده بر آن است که در آنجا شهری بوده است که اسمش سبا و از غضب الهی ماسه آنرا فرو گرفته است (
شهر سبا توسط یک نقاش اروپایی به نام Pierre vander A.A درابعاد 2/27 × 7/35 طراحی شده است. او شهررا درمنطقه ای بیابانی و خشک به تصویر کشیده و گروهی همراه با مردی با هیأت اروپایی که لباس مأموران حکومتی(دوره صفوی) به تن دارند؛ شخصی را به بند کشیده اند. آنچه از منابع مکتوب و موجود بدست آمده شهر سبا (سرا) منطقه ای قدیمی و مدفون در زیر تپه های شنی در حاشیه غربی تالاب گاو خونی است که ساکنین شهر ورزنه و روستاهای اطراف آن با این نام آشنا هستند و معتقدند که آثار بجای مانده از شهر گاهی با جابجایی ماسه ها نمایان می شود. بنا بر اظهارات ابونعیم اصفهانی در کتاب معروف ” احوال صوفیان و محدثان ” این منطقه کویری تپه های شنی مانند کوه دارد که اگر روزتند باد وزد، هیچ چیز جا به جا نمی شود و کشت نمی روید
باز باید به جستجوی نشانه ها بگردیم فکر می کنم نام واژه های قدیمی بتواند در حل معما کمی کمک کند نام واژه ورزنه ریشه در ایران باستان دارد چرا که کلمه ورزنه از ویس می آید به معنای محل تمرکز جماعت روستایی یعنی جایی که قبیله ها و عشیره ها گرد هم می آیند و جامعه روستایی و بالتبع آن شهری را تشکیل می دهند پس باید امیدوارباشیم در کنار روخانه زاینده رود تمدنی غنی بیابیم از انسان هایی که بنا به شرایط مساعد طبیعی منطقه ورزنه را برای سکونت انتخاب کرده اند و از آموزه های خود برای استفاده از آب رودخانه برای کشاورزی و تربیت دام بهره برده باشند منطقه ای مناسب با تالابی پر آب و مملو از حیات وحش که زندگی ابتدایی بشر را تسهیل می کند پس دیگر وجود سبا دور از ذهن نبوده و فقط باید تلاش کرد با علم باستان شناسی نشانه ها ی نهفته در این آب وخاک پر رمز و راز را بیابیم
بررسی اولین تیم باستان شناس در منطقه به سرپرستی دکتر محمد اسماعیل اسمعیلی جلو دار :
چشم انداز باستان شناختی ساحل شرقی باتلاق گاوخونی
95 ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﻴﺶﺍﺯﺗﺎﺭﻳﺦ ﺗﺎ ﺳﺪﻩﻫﺎﻯ ﻣﻴﺎﻧﻰ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﻭ ﺛﺒﺖ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻧﺰﺩﻳﻜﻰ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﻛﻮﻳﺮ ﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﺷﻦﻫﺎﻯ ﺭﻭﺍﻥ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎ ﺯﻳﺮ ﺗﭙﻪﻫﺎﻯ ﺷﻨﻰ ﻣﺪﻓﻮﻥ ﻭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭ ﺗﭙﺔ ﺷﻨﻰ ﭘﺴﺖ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﻯ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰﺷﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺷﺖ ﻣﻴﺎﻧﺒﺎﻯ ﺑﺰﺭگ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻛﻤﻰ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺳﻄﺢ ﺑﺎ ﺩﺷﺖ ﻛﻨﺎﺭﻯ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ.
ﺑﺮﺭﺳﻰ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥﻣﺤﻴﻄﻰ ﻣﻨﻄﻘﺔ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺁﺛﺎﺭ ﺁﺑﺮﺍﻫﻪﻫﺎﻯ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﻭ ﮔﺮﺍﻭﻝﻫﺎﻯﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪﺍﻯ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺗﻮﺩﻩﺍﻯ ﻭ ﻻﻳﻪﺍﻯ ﺷﺪ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﻯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﺑﺮﺍﻫﻪﻫﺎ ﻭ ﺑﻪﻭﻳﮋﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﻄﻊ ﺩﻳﻮﺍﺭﻩﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﺁﺛﺎﺭ ﺣﻠﺰﻭﻥ Planorb ﻭ ﺣﻠﺰﻭﻥ ﻓﻮﺯﻭﺱ (Fousus) ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﻣﺴﻄﺢ ﻛﻪ ﺧﺎﺹ ﺁﺏ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻧﻮﻉ sp Limna ﻛﻪ ﺧﺎﺹ ﻟﺒﺔ ﺧﺸﻜﻰ ﺍﺳﺖ، ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ. ﻭﺟﻮﺩ ﺣﻠﺰﻭﻥﻫﺎﻯ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺁﺛﺎﺭ ﻗﻠﻮﻩﺳﻨﮓﻫﺎ ﻭ ﺭﻳﮓﻫﺎﻯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪﺍﻯ ﻭ ﺁﺏﺷﺴﺘﮕﻰ ﺩﺭ ﺑﻘﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﻮﺍﺭﻩ ﺁﺑﺮﺍﻫﻪﻫﺎﻯ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎ، ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎ ﻣﺤﻞ ﻋﺒﻮﺭ ﺷﺎﺧﻪﻫﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﻣﻮﺍﺩ ﺯﻳﺴﺘﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﻄﻊ ﺁﺑﺮﺍﻫﻪﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﻠﺰﻭﻥﻫﺎﻯ ﺧﺎﺹ ﺁﺏ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻳﺎ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎﻯ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﻓﺎﺻﻠﺔ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﺻﻠﻰ ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺞ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﻳﻜﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﺔ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﺩﺭ ﻣﺤﻮﻃﺔ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻳﺎﺩﺷﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﺎﺭﻭ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻭﻫﺎ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺍﺯ ﭘﺲﻣﺎﻧﺪﺓ ﻟﺠﻦﻫﺎ، ﻛﺮﻡﻫﺎ ﻭ ﺭﻳﺸﺔ ﻋﻠﻒ ﻭ ﻧﻰ ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ
ﻳﻚ ﻧﻮﻉ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﺫﺭﻩﺑﻴﻨﻰ ﻃﻰ ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺷﺪ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﺷﺎﻣﻞ ﮔﺮﺍﻭﻝﻫﺎﻯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪﺍﻯ، ﺁﺛﺎﺭ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎﻯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﺏ ﻛﻪ ﻋﻤﺪﺓ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻳﺎ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﻯ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰﺷﺪﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻰﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻘﺎﻳﺎﻯ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺁﺑﺰﻯ ﺑﻪﺩﺳﺖﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﻯ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻰ ﻭ ﻣﻴﺪﺍﻧﻰ ﺍﻧﺠﺎﻡﺷﺪﻩ ﺁﺛﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ، ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺷﺎﺧﻪﺍﻯ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﺔ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﻛﻮﻳﺮ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﻯ ﺯﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻰ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺿﻴﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻭﻳﮋﮔﻰ ﻣﺤﻴﻄﻰ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺑﻪﻭﻳﮋﻩ ﺩﺭ ﺍﺩﻭﺍﺭ ﭘﻴﺶﺍﺯﺗﺎﺭﻳﺦ، ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎﻯ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﺔ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ، ﻳﺎ ﺷﺎﺧﻪﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﺮﺍﺯﻳﺎﺑﻰ ﻛﻒ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻘﺎﻳﺎﻯ ﺑﺎﺭﻭﻫﺎ ﻛﻪ ﺧﺎﺹ ﻣﺤﻴﻂ ﺑﺎﺗﻼﻗﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻣﻮﺍﺩ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺳﻪ ﺳﻄﺢ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮﻳﻦ ﺳﻄﺢ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ: ﺳﻄﺤﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺳﻄﺢ ﺑﺎﺗﻼﻗﻰ ﻛﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮﻯ
ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪﺩﺳﺖﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻃﻰ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻛﻨﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺤﻴﻂﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﺗﻼﻕ ﮔﺎﻭﺧﻮﻧﻰﺩﺍﺭﺩ. ﻭﺟﻮﺩ ﮔﺮﺍﻭﻝﻫﺎﻯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﺓ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﺑﻪﺧﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺭ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﻯ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰﺷﺪﻩ، ﺁﺛﺎﺭ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎﻯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﺏ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻳﺎ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﻯ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺷﺪﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻰﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻘﺎﻳﺎﻯ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺁﺑﺰﻯ ﺑﻪﺩﺳﺖﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﻯ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻰ ﻭ ﻣﻴﺪﺍﻧﻰ ﺍﻧﺠﺎﻡﺷﺪﻩ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪﻧﺪ، ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺷﺎﺧﻪﺍﻯ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﺔ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﻛﻮﻳﺮ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﺔ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﺔ ﺗﻘﺮﻳﺒﻰ ﺷﺶ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻯ ﺷﻤﺎﻝ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﺔ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻰﻛﺮﺩﻩ ﻳﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﻔﺮ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎﻳﻰ ﺁﻥﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﻛﻮﻳﺮ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪﺩﺳﺖﺁﻣﺪﻥ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺳﻨﮕﻰ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻯ ﺩﺭ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﻯ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺓ ﻓﺮﺍﭘﺎﺭﻳﻨﻪﺳﻨﮕﻰ ﻭ ﻧﻮﺳﻨﮕﻰ ﻭ ﺣﺘﻰ ﻛﻤﻰ ﺟﺪﻳﺪﺗﺮﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻯ ﻭ ﻛﺸﺖ ﻏﻼﺕ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﻩﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﻯ ﺯﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻰ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻭﻳﮋﮔﻰﻫﺎﻯ ﻣﺤﻴﻄﻰ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎﻯ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﺔ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩﺭﻭﺩ ﻳﺎ ﺷﺎﺧﻪﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﺑﻪﻭﻳﮋﻩ ﺩﺭ ﺍﺩﻭﺍﺭ ﭘﻴﺶﺍﺯﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺤﻚ ﺑﺰﻧﺪ. ﺗﺮﺍﺯﻳﺎﺑﻰ ﻛﻒ ﻛﺎﻧﺎﻝﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻘﺎﻳﺎﻯ ﺑﺎﺭﻭﻫﺎ ﻭ ﻧﻴﺰ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﻣﻮﺍﺩ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺳﻪ ﺳﻄﺢ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺳﻄﺤﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺳﻄﺢ ﺑﺎﺗﻼﻗﻰ ﻛﻨﺎﺭﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ، ﻭ ﺳﻄﺢ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭﻯ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ. ﺳﺒﺎﻯ 9 ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎﻯ ﻣﻬﻢ ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺭﻳﮓﺳﺮﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗﺨﺼﺼﻰ ﻣﻬﺮﻩ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻃﻰ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻰ ﻣﻬﺮﻩﻫﺎﻯ ﻣﺪﻭﺭ ﻭ ﻫﻨﺪﺳﻰ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﻴﻢﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻪﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺑﺮﻯ ﻛﺎﺭﮔﺎﻫﻰ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
کاوش باستان شناسی به سرپرستی تیم خانم دکتر سعیدی :
شواهد باستان شناسی نشان می دهد اقوام ساکن در این تپه اواخر هزاه چهارم و اوایل هزاره سوم پیش از میلاد در این منطقه زندگی می کردند که اغلب کشاورز و دامدار بوده اند. ما از طریق شناور سازی خاک شواهد بی شماری استخوان حیوانی و دانه های خوراکی پیدا کرده ایم که برای انجام آزمایش های گیاه باستان شناسی و جانور باستان شناسی جمع آوری شده است.از جمله مهمترین یافته های باستان شناسی در تپه پیش از تاریخی کشف مقادیر قابل توجهی ژتون است که در دوران پیش از تاریخی برای تجارت مورد استفاده قرار می گرفته است. باستان شناسان گمان می کنند اقوام ساکن در این تپه حدود 6 هزار سال پیش با نقاط دیگر هم جوار خود در تجارت و داد و ستد بوده اند.سعیدی در خصوص کشف معماری در این تپه باستانی گفت: «شواهد نشان می دهد مکان استقرار به دست آمده متعلق به بناهای خشتی با خشت های قالب گرفته شده است و به دست آوردن اطلاعات باستان شناسی منوط به کاوش های بیشتر در بخش استقراری تپه است. وی در مورد یکی از اسکلت های کشف شده گفت: «یکی از اسکلت های کشف شده متعلق به مردی است که در کنار کوره سفال گری خود به خاک سپرده شده است. شواهد باستان شناسی و بقایای خاکستر نشان می دهد که کوره وی پس از مرگ نیز به کار خود ادامه داده است.»نختستین بررسی ها در این تپه باستانی که سال گذشته انجام گرفت نشان داد که تپه متعلق به دوره آغاز شهر نشینی است.
شناسایی و کاوش باستان شناسی تیم دانشگاه هنر اصفهان به سرپرستی دکتر علی شجاعی و دکتر بابک رفیعی :
نویافتههای باستانشناسی در شرق اصفهان
گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان، در حوزه مهیار جنوبی و بخشی از کوهپایه، موفق به کشف بقایای زیستی مربوط به هزاره دوم و سوم پیش از میلاد شدند.سرپرست هیئت باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان در نشستی که به منظور شرح مراحل بررسی و کاوش نویافتههای باستانشناسی شرق اصفهان، (پنجم آذرماه) در دانشگاه هنر برگزار شد، اظهار کرد: دلیل انتخاب منطقه شرق برای گروه مطالعات باستانشناسی و حفاظت و مرمت این بود که دانشگاه هنر اصفهان طی این سالها سایت تحقیقاتی نداشت و عمده فعالیتهای دانشجویان باستانشناسی در فضای کارگاهی داخل دانشگاه برگزار میشد.علی شجاعی اصفهانی ادامه داد: اصفهان به دلیل منطقه جغرافیایی خود دارای اهمیت بسیار است و اگرچه برای بررسی دوره اسلامی آن انرژی و مطالعات زیادی صرف شده، اما در حیطه باستانشناسی، اطلاعات کمی از دوره پیش از اسلام آن موجود است.وی خاطرنشان کرد: ماه گذشته در خلال کاوش محوطهای در روستای اشکاوند که بخشی از شهر اصفهان است، در عمق هشت متری شواهدی از سفالهای سلجوقی را پیدا کردیم و این نشان میدهد که سوای حوادث انسانی، تا چه حد حوادث طبیعی بر این بخش اثر گذاشته و آثار آن را مدفون کرده است.
به گزارش ایسنا، سرپرست هیئت باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان گفت: چون حوضه آبریز زایندهرود منطقه بسیار وسیعی را در برمیگیرد، آن را به ۲۱ زیرحوضه تقسیم کردهاند، کار ما بررسی یکی از این ۲۱ حوضه، به نام ورزنه است که در محدوده حوضه مهیار جنوبی و بخشی از کوهپایه قرار دارد.وی افزود: مشاهده محوطههای باستانی بسیار در این محدوده بیانگر این است که اگر کار کاوش جدیتری داشته باشیم، صدها نمونه دیگر را پیدا خواهیم کرد، اما متأسفانه این محدوده بهشدت مورد تخریب قاچاقچیان و جویندگان طلا قرار گرفته و کندوکاو شده است.شجاعی اصفهانی با تأکید بر اینکه دانشگاه هنر اصفهان در بررسی و کاوش این محدوده، به آموزش و پژوهش توجه توأمان دارد، گفت: طی دو سالی که عملیات باستانشناسی انجام میشد توانستیم کارگاههای آموزشی برای دانش آموزان و مردم محلی برگزار کنیم که ارزش آثارشان را بدانند و از آن حفاظت کنند، همچنین با همراهی مردم و میراث فرهنگی توانستیم بخشی از مکانی به اسم نارنجستان را برای نگهداری اشیای کشفشده و تحقیق بر روی آن در اختیار داشته باشیم.سرپرست هیئت باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان در ادامه، اظهار کرد: متأسفانه تاکنون فعالیت جدی و روشمند باستانشناسی در پهنه وسیع حوضه آبریز زایندهرود صورت نگرفته است، درحالیکه ویژگیهای آن در قالب منطقهای و فرا منطقهای قابلبحث است، چراکه با تقسیم ایران به دو بخش کلی شرقی و غربی، همواره بهمنظور شناخت ارتباط این دو بخش با یکدیگر، مقایسهای بین یافتههای شرق ایران با غرب آن توسط محققان صورت میگیرد.وی منطقه شمالی مهیار را به دلیل نزدیکی به تالاب گاوخونی و آب شیرینی که تا چند سال پیش به آن دسترسی داشت، دارای پتانسیل زیستی بهتری دانست و خاطرنشان کرد: از همین رو برای بررسی، این منطقه را انتخاب کردیم و بعد از جمعآوری و بررسی نقشهها و عکسهای هوایی و ماهوارهای و حتی با استفاده از پهپاد توانستیم ابعاد محوطههایی که عمدتاً طی سالهای اخیر یا از بین رفته یا کوچکتر شده را شناسایی کنیم.شجاعی اصفهانی تصریح کرد: به گفته محلیها و شواهد بازمانده، سابقاً در شمال کویرهای کفرود، دستجرد و گوشت، کشاورزی انجام می شد و این بیانگر موقعیت اقلیمی و جغرافیایی مناسب این منطقه بوده که موجب استقرار جدی در آن محدوده شده، اما در قسمت میانی و جنوبی آن هیچ شواهدی از آبیاری یافت نشده است.وی افزود: یکی از ویژگیهای پهنه موردبررسی، این است که محوطههای باستانی آن ارتفاع کمی دارد و ۹۰ درصد آنها بین نیم تا یک هکتار از اراضی را اشغال کردهاند، اما در برخی از آنها تجمعات بیشتری به نظر میرسد که نشانگر یک استقرار مرکزی و وجود مدنیت در این محدوده است.سرپرست هیئت باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان رسوبگذاری، نمکی و سیلابی بودن محدوده مورد کاوش را دلیل از بین رفتن آثار معماری آن دانست و گفت: این منطقه به مطالعات چندجانبه نیازمند است و امیدواریم که عید نوروز، گروهی از فرانکفورت برای شناسایی محوطههای جدیتر، به این منطقه بیایند.شجاعی اصفهانی با اشاره به اینکه تمرکز بر تپهها در دستور کار هیئت باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان قرار داشت، خاطرنشان کرد: ما محدوده موردبررسی را به هفت دسته تقسیم کردیم و به نظر میرسد مربوط به دوره مفرغ تا ایلخانی است و همزمان با قدیمیترین استقرارها شکل گرفته است.وی اعلام کرد: طی بررسی این هفت محوطه ما توانستیم نمونههای خشتی، مهر استوانهای، ابزار سنگی، آثار فلزی و شیشهای، آبانبار، خاکسترزیستی، استخوانهای انسانی و حیوانی را پیدا کنیم و سفالهای کشفشده در محدوده تخت کولی که بیشترین شباهت را با سفالهای فارس دارد بیانگر ارتباطی چند هزارساله بین فارس و اصفهان است.سرپرست هیئت باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان، قدمت برخی از این محوطهها را بین ۱۸۰۰ تا ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دانست و گفت: برای پیدا کردن دوره دقیق این محوطهها منتظر نتایج آزمایشگاهی هستیم.شجاعی اصفهانی با اشاره به اینکه طی بررسیها موفق به شناسایی مسیر قدیمی اصفهان به یزد و تجمع وسیعی از سربارهها در محوطهای صنعتی شدهاند، اظهار کرد: همه یافتهها بر روی وبگاهی که خریداریشده بهصورت دیجیتال بارگذاری میشود و بهزودی در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت. بابک رفیعی علوی، دیگر باستانشناسی بود که پشت تریبون رفت تا درباره کاوشهای این منطقه سخن بگوید. وی با نمایش دورنمایی از وضعیت حوضه آبریز زایندهرود، گفت: سؤال جدیای که پس از دیدن این دورنما در ذهن هر کس شکل میگیرد این است که آیا زایندهرود همیشه همین مسیر را داشته یا در هزارههای پیشین مسیرهای دیگری را طی میکرده است؟این باستانشناس تأکید کرد: تحقیق بر روی این مسئله، بررسی و کاوش محوطههای حوضه آبریز را به یک حیطه جدید وارد میکند.وی با شرح مراحل کاوش، از تخریبهای پیدرپی قاچاقچیان پرده برداشت و گفت: هم به این دلیل و هم به خاطر محفوظ ماندن محوطههای مورد تحقیق از گزند باد و باران، بعد از انجام مطالعات، روی این قسمتها را با خاک میپوشاندیم تا به شکل اولیه بازگردد.رفیعی علوی تصریح کرد: در بررسیهایی که زیر رملهای ماسهای کویرهای موردنظر داشتیم، توانستیم آثاری از هزاره دوم و سوم پیش از میلاد را مشاهده کنیم که نشان میدهد آن زمانها، این محدوده یک دوره شکوفایی داشته، اما به دلایلی مثل شور شدن آب و زمین و وزش باد، این دوران به پایان رسیده و منطقه دچار خشکی شدید شده است.
تهیه و تدوین احمد شهباز ورزنه