بافت پارچه بهصورت سنتی در ایران دارای سابقهای بسیار طولانی است. این صنعت در ورزنه که مواد اولیه آن با کشت پنبه به راحتی در دسترس بوده رواج و رونق قابلتوجهی داشته است. در طول زمان بهتناسب کاربرد آن اسمش تغییر کرده است و نهایتاً چون با ورود پارچههای صنعتی و کارخانهای نیاز مردم به پارچه برطرف گردیده و این دست بافته از سبد کالای موردنیاز مردم خارج گردیده است.
در واقع کرباس بافی ، جولا بافی ، پارچهبافی ، چادرشب بافی و شمد بافی که نیاز اصلی مردم بوده به سفره بافی که یک نیاز جانبی و نهچندان ضروری بوده تغییر پیدا کرده است. بهگونهای که از چهل سال قبل تاکنون پارچههای راهراه با زمینه آبی یا سفید جهت نگهداری نان ، در کارگاه تولید و رایج گردیده است. این در حالی است که قبل از این زمان این صنعت دستی در طرح و نقشهای متنوعی وجود داشته است.
ازجمله طرحهای رایج در قدیم عبارتاند از :
میل میل ، خرده نباتی ، گل شفتالو ، پنج رنگ ، متقال ، شمد ، کِش ، قنداری ، اناروبه ، چادرشب و بقچه .
پارچهبافی در ورزنه مختص زنان بوده و در بین تمام خانوادهها رایج بوده است. بهگونهای که عروس به هنگام رفتن به خانه بخت میبایست از این هنر برخوردار باشد و نیز حداقل ۱۰ عدد از آن در جهیزیه او قرار داده میشده. هماکنون بالغبر ۱۴ کارگاه خانگی سفره بافی در ورزنه فعال است که بافندههای آن خانمهای بالای ۶۰ سال میباشند این بافتهها اگرچه در چندین سال قبل ارزش مادی آنچنانی نداشته اما هماکنون به علت توریستی شدن شهر ورزنه و استقبال از این پارچه پنبهای از جانب گردشگران ، مجدداً رونق سابق خود را پیداکرده است ولی بااینوجود طرحهای زیبا و متنوع قدیمی به علت سختی بافت و کهولت سن بافندگان به فراموشی سپردهشده و امید است با ورود نسل جوان به این عرصه مجدداً طرحهای گذشته بر روی دار کار بافی سوار شود .
احمد شهباز ورزنه
سفره بافی
مراحل تهیه پارچه به روش سنتی ( سفره بافی):
صنعت سفره بافی یا به عبارت بومی آن صنعتکار بافی ازجمله قدیمیترین صنایعدستی اصیل ایران است که در این منطقه نیز از قدیم وجود داشته و ازجمله علل پیدایش این صنعت میتوان به تولید پنبه در این منطقه و نیاز مردم که اصلیترین علت بوده اشاره کرد.
مادهی اصلی این کار((نخ)) میباشد . که این نخ را از نوعی پنبه به نام پنبه بومی به دست میآورند. برای تولید نخ ابتدا پنبه و پنبهدانه را بهوسیله دستگاهی موسوم به چرخ ویش کیش از هم جدا میکردند پنبه جداشده را بهوسیله کمان حلاجی بهصورت پفکرده و نرم درمیآوردند.کمان حلاجی دارای ۳ قسمت است:
۱- کمان: که ستون اصلی این وسیله است و به شکل کمانی صاف و کشیده می باشد.
۲- تار حلاجی: سیمی مخصوص که دو طرف کمان را به هم وصل میکرده و ضربه بر روی این تار وارد میشده است .
۳- چک حلاجی: وسیلهای برای واردکردن ضربه به تار حلاجی ، مرحله بعد چله کردن در این مرحله پنبه حلاجیشده را بر روی سطحی صاف و نمدار به یک اندازه پهن میکردند سپس آنها را به دور چند میلهای آهنی میپیچیدند که به این مرحله ساخت پیلته میگفتند سپس پیلته ها را بهوسیلهی دستگاهی به نام چعر تبدیل به دشکی میکردند.
دشکی: نخ بهدستآمده از پنبه را گویند که چون هنوز پخته نشده است استحکام زیاد ندارد . دشکیها را به دور کلک میپیچند. کلک: قطعهای از نی بهاندازه حدود یک وجب ( ۱۵ سانتیمتر ) از مجموعه چند کلک بهوسیله چرخ و بینی ( ابزاری چوبی از جنس ساقه نی ) کلافه به دست میآید . کلافههای بهدستآمده را در طول سه روز در آب خیس میکردند و با وسیلهای به نام کتک میکوبیدند. مرحله بعد ((شو گرفتن)) در این مرحله کلافهای را که کتک کردهاند را در دیگ آبی حاوی آرد و زرده تخممرغ و مغز گوسفند بوده را میجوشانند تا استحکام نخهای آن زیاد شود . ( به این آب و آرد و زرده تخممرغ و مغز گوسفند ((گلو)) میگفتند ).
سپس کلافهای شو گرفته را میخشکاندند و مواد اضافی را که به نخها چسبیده بود را با دست یا بهوسیله کتک جدا میکردند. دوباره کلافها را وارد آب میکردند تا کاملاً آب خور شود پس از اتمام این مراحل نخ سفید آماده میشود.
اگر قصد بافتن چادر سفید را داشتند این نخ کافی بود و نیازی به رنگ کردن نداشت. ولی برای بافتن سفره مجبور به رنگ کردن کلافها میشدند . برای هر رنگی جوهر آن رنگ را به همراه آب در دیگ میجوشاندند و کلافها را وارد آن میکردند ، کلافهای رنگشده را در آفتابپهن میکردند تا خشک شود .
برای بافتن سفره و به راه انداختن کارگاه یک کلاف کافی نبود برای همین از مجموعه چند کلاف یا « گندی»درست میکردند. به این مرحله کار «دیتینمون» و به شخصی که این کار را انجام میداد «کارتینه» میگفتند. برای این کار در محلی خلوت که به طول حدوداً ۱۰۰متر باشد به مقدار فاصلههای خاص ۴عدد میله فلزی که به آن « میخ و شمشمه » میگفتند و در زمین فرومیکردند .
سپس کلافها را دور کلک پیچیده بودند بهوسیله چوبی که در انتهای آن مانعی وجود داشت تا کلک از چوب خارج نشود و به آن «دولوه» میگفتند شروع به «دیتینمون»میکردند. شخص کارتینه ۴ دولوه در دست داشت که در هر دولوه ای کلک بارنگی خاص (آبی – قرمز –زرد و مشکی) وجود داشت.
این شخص بانظمی خاص در امتداد میلههای فلزی (میخ و شمشه ) حرکت میکرد و نخها را به دور میلهها پیچیدند و در هر جا که نخ کلک تمام میشد کلک دیگری را به او میدادند و او سرنخهای دو کلک را به هم «پوروز » میکردند تا به هم متصل شود . ( پوروز) سر هم کردن دو نخ جدا از هم با تر کردن نخها و به هم پیچیدن آنها با دست است.
در هنگام کار دیتینمون شخص کارتینه وقتی به میلهها میرسد نخها را بانظمی خاص به دور میلهها میپیچد که نخها زیرورو شده و معلوم شود چه رنگهایی در پایین و چه رنگهایی در بالای کار قرار میگیرد که به این کار (بره) میگویند و بعدازاین مراحل گندی بهدستآمده و آماده کار بافی میشود .
برای بافتن سفره به محلی خاص و مجموعهای از وسایل نیاز است . ازجمله :
۱ـ کارگه : محلی گودال مانند که در گوشهای از حیاط خانه معمولاً جایی که بلندتر از سطح زمین باشد مانند صفه ایجاد میشده و حتماً سمت چپ این گودال باید دیواری به طول ۵ الی ۶ متر وجود داشته باشد تا برخی از وسایل لازم را در آن جای دهند مانند ( بناویج و میخ وردستی « میخ کنار دست»)
۲ـ بنا ویج :۲ عدد چوب حدوداً ۱ تا ۱٫۵ متر که یکی از آنها را در بالای سر کارگه و دیگری را به فاصله ۵ متری از کارگه به همان ارتفاع بناویج دیگری در دیوار جای میدهند .
کلیه وسایل کار بافی که در گارگه قرار داشت را با چندتکه طناب به بناویجی که بالای کارگه قرار داشت نسب میکردند تا تمام وسایل را به مقدار فاصلهای خاص بالاتر از زمین نگه دارد .
گندی کار را در پایین بناویج دیگر قرارا میدادند و سر دیگر را به شانه کارگه وصل میکردند سپس نخها را بالا آورده و به مقدار خاص پایینتر از بناویج به طنابی وصل میکردند و آن طناب را از بناویج عبور میدادند و سر دیگر طناب را به میخ وردستی در کنار کارگه میبستند و این بناویج وظیفه بالا نگهداشتن نخها را به عهده دارد .
۳ـ میخ و طناب وردستی : این طناب وظیفه شل و سفت کردن نخها را به عهده داشت . هر چه قدر از نخها در کارگه به کار میرفت به همان فاصله و مقدار طناب را که به میخ بسته بودند ، شل میکردند تا نخها آزادشده و جلوتر بیاید .
۴ـ کیلی : چوبی به شکل بوده که یکسر آن با رسیمانی به بناویج [ آنکه بافاصله از کارگه قرار داشت ] میبستند و طناب وردستی را از میان آن عبور داده و سر دیگر طناب را به نخهای رهاشده از گندی میبستند تا در هنگام شل و سفت کردن طناب راحت حرکت کند .
۵ ـ گرا: سرنخها را برای شروع کار به گرا پروز میکردند [ گرا نخهایی است که باعث اتصال اولیه نخها میشود ]
۶ ـ نورت: چوبی به قطر ۱۰سانتیمتر و طول ۱ متر که دو طرف آن باریک میباشد و در سمت راست آن چند سوراخ وجود دارد تا میله « تنگیره» را وارد آن کند و دو طرف باریک نورت به روی « کپی» قرار دارند و درون آن میتواند به راحتی چرخیده شود.
۷- کپی : دو قطعه چوب به شکل ( ) که در دو طرف کارگه درروی زمین قرار میدادند بهطوریکه دهانههای آن دو روبروی هم دیگر باشند تا نورت در آن قرار گیرد و بچرخد.( )
۸ ـ تنگیره : میلهای فلزی که در داخل سوراخهای نورت قرار میدادند و یکسر آن را به روی زمین قرار داده تا نورت بهخودیخود حرکت نکند و در هنگام نیاز با جابجا کردن تنگیره در سوراخهای مختلف نورت را چرخانده و سفره را به دور آن میپیچیدند.
۹ـ دفتین : دو عدد چوب نی به طول حدوداً۶۰ الی ۷۰ سانتیمتر که بین این دو چوب را با نخ بهصورت شانه مانند میچیدند و نخهای سفره باقی را از درون این نخهای دفتین عبور میداند و به گرا وصل میکردند .
ـ تنه اصلی کارگه را این دو دفتین تشکیل میدادند ، بهوسیله دو ریسمان به مهره جیغو و ازآنجا به بناویج وصل بودن و تمامکار را بالاتر از زمین نگه میداشتند . بهوسیله دو ریسمان دیگر در داخل کارگه به پاچی بوجار وصل بودند.
۱۰ـ مهر ه جیغو : دو عدد چوب به قطر ۲ یا ۳ سانتیمتر و طول یک وجب که نقطه اتصال طناب بناویج و دفتین میباشند و کار تنظیم حرکت بالا و پایین رفتن دفتین ها را بر عهده دارند.
۱۱ـ پاچی بوجار: دو عدد چوب تخته مانند که در گف کودال کارگه یکطرف آنها بهوسیله میلهای به نام میخ پاچی بوجار به زمین متصل و طرف دیگر آنها که سوراخ میباشد و با ریسمان به دفتین متصل میباشد و شخص بافنده با فشار دادن هریک از این تختهها یکی دفتین ها را بالا و پایین میکند که سبب زیرورو شدن نخها میشده است .
۱۲ـ سه رینگ : دو عدد چوب به پهنای یک یا دو سانتیمتر و طول ۴۰ سانتیمتر که یکطرف آن را با مقداری روکش فلزی پهن کرده بودند. وظیفه این دو چوب مانعشدن از جمع شدن سفره بافتهشده بوده است .
۱۳ـ شانه : چوبی شانه مانند که وقتی پود سفره رابین تارها عبور میدادند ضربه را وارد میکرده است . اصلیترین قسمت کار را بر عهد ه داشته است .
۱۴ـماسوره : که نخ پود به دور آن پیچیده بوده است و آن را توسط ماکو از بین تارها عبور میدادند.
۱۵ـ ماکو: تکه چوبی به شکل ( ) که ماسوره در وسط آن قرارگرفته و با ضربه دست ازیکطرف تارهای سفره بهطرف دیگر حرکت میکرده است و نخ پود رابین تارها قرار میداده است .
۱۶ـ میونچی : قطعه چوبی به شکل ( ) که در وسط نخها قرار میدادند تا نخها را به دو قسمت تقسیم کند و یک قسمت بهعنوان تار بالایی و یک قسمت بهعنوان تار زیرین سفره به کار رود .( میونچی نخها را به دو قسمت تقسیم میکرده است و هرکدام از این قسمت به یکی از دفتین ها وصل بوده است و هرکدام از دفتین ها به یکی از پاچی بوجارها، در هنگام ضربه اول یکی از پاچی بوجارها پایین میرفته و درنتیجه یکی از دفتین ها پایین آمده و یکی از تارها در پایین و دیگری در بالا قرار میگرفته است.
ماکو از بین تارها عبور کرده و نخ پودر ا در آنجا قرار میداده ، توسط شانه ضربه وارد میشده ، سپس پاچی بوجار بعدی را فشار داده ب پایین میرفت و دفتین دیگر را به همراه تار دیگر به پایین آورده و تار قبلی بالا قرار میگرفته ، دوباره ماکو از بین تارها عبور میکرد. و نخ پود را در آنجا قرار میداده و توسط شانه ضربه وارد میشده و همین کار ادامه داشت .( اولین ضربهای که در شروع کار سفره بافی انجام میداده بهعنوان آغاز کار موسوم به ( پوناش نامون) بود ه است به معنی پود اول را در حلق تارها قرار دادن . ( و بهطورمعمول هر ۲ متر نخ گندی یک سفره را تشکیل میدهد.
بارالها دستان زحمت کشان این سرزمین را بر کنبد لاجوردی احسانت برسان.
سالهای سال است که ماه محرم مردم ایران برای امام حسین (ع) مراسم عزاداری برپا میکنند. در نقاط مختلف ایران در هر شهر و روستایی مردم سیاه میپوشند و هر کدام مراسم خاص خود را دارند. به هر سو که…
مشخصات بنا: مسجد جامع فارفان با مساحتی در حدود ۲۰۰ مترمربع شامل فضای سردر ورودی، محراب و شبستان است که بخش قدیمیتر مسجد را شامل میشود. سردر مسجد جامع روستای فارفان با ابعاد وسیع ایوان بجا مانده از دوران سلجوقی…
هنگامی که از بخش جنوبى تالاب و از روستای خارا به طرف تالاب پیش مى رویم. ابتدا یک پوشش گیاهی شامل گز و قیچ مشاهده می شود که با گذر از آن به یک منطقه بیابانى با شن هاى روان…