تالاب گاوخونی » یکی از 19 تالاب بینالمللی ایران است که در کنوانسیون رامسر در سال 1349 به ثبت رسیده است. این تالاب یکی از اکوسیستمهای طبیعی استان اصفهان است که در نقطه پایانی زایندهرود قرارگرفته است و بهعنوان یک اکوسیستم طبیعی واقع در یک منطقه خشک میتواند و باید در توسعه پایدار منطقه نقش مهمی داشته باشد که تاکنون و چنانچه باید به آن پرداخته نشده است.
فلات مرکزی ایران به شش حوزه بزرگ و مستقل از هم تقسیم میشود که یکی از آنها حوزه فلات مرکزی ایران است. هر حوزه نیز خود به حوزههای اصلی و فرعی دیگری تقسیم میشود. حوزه گاوخونی قسمتی از حوزه فلات مرکزی میباشد که دارای مساحتی معادل 102462 کیلومترمربع است. این حوزه علیرغم دارا بودن ویژگیهای خشک و کویری در قسمتهای گستردهای از دشتهای آن به علت موقعیت خاص جغرافیایی میتواند از رطوبتهای زاگرس بهرهمند شود. بهعلاوه این حوزه کویرهای نمک را در خود جایداده است که از باتلاق نمک سیرجان شروع و پس از کفه هرات و مروست، کفه بزرگ ابرقو، کفه کوچک طاق ستان به کفه باتلاق گاوخونی منتهی میشود.
موقعیت جغرافیایی:
تالاب (مرداب) گاوخونی در فاصله 140 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان و 30 کیلومتری شهر تاریخی ” ورزنه ” قرار دارد. این تالاب در جنوب شرقی بخش بن رود و شهر ورزنه، شمال شرقی بخش جرقویه و در جنوب غربی شهرستان نائین و غرب منطقه ندوشن از استان یزد و شمال غربی کویر ابرقو قرار دارد.
ارتفاع آن از سطح دریا 1470 متر میباشد و به حالت مثلثی شکل دیده میشود. حداکثر عرض آن در حدود 50 کیلومتر و حداکثر طول آن 25 کیلومتر است. عمق آب در اکثر نقاط آن اندک و در حدود یک متر میباشد که بر اساس مقدار آب ورودی به تالاب در طول سال تغییر میکند. این تالاب در بین عرض جغرافیایی ’22 و °32 جنوبی و ’15 و °32 شمالی و طول جغرافیایی ’45 و °52 غربی و ’59 و °52 شرقی واقع گردیده است. این منطقه ناحیهی بستهای است که بین رشتهکوههای زاگرس و کوههای مرکزی واقعشده و شاید بهصورت دره عمیقی بوده است که توسط رسوبات آبرفتی پرشده باشد. ازجمله ارتفاعات مشخصی که در اطراف تالاب از نقاط پست مجاور قابلتشخیص هستند، میتوان به کوههای گریز (2523 متر) کوه سیاه (1752 متر)، میل (2202 متر) سورک (2500 متر) گره (2081 متر) و… اشاره کرد.
اگرچه شهر زیبای ورزنه (مرکز بخش بن رود) نزدیکترین شهر مجاور تالاب و بهترین راه دسترسی به تالاب گاوخونی محسوب میگردد، دسترسی به تالاب از طریق منطقه جرقویه علیا و روستای خارا نیز امکانپذیر است اما با مشکلات بیشتری همراه میباشد. از ارتفاعات مجاور تالاب آبراهههای سرچشمه به تالاب منتهی میشود. این آبراههها در فصول پرباران و مرطوب سال آب قابلملاحظهای را به تالاب هدایت کرده است. با گرم شدن هوا در تابستان و کاهش نزولات جوی خشکشده و تنها لایهای از نمک در داخل آن بر جای میماند. زایندهرود نیز بهعنوان تنها منبع دائمی آب تالاب از بخش شمال غربی تالاب به آن واردشده و منطقهای را با پوشش گیاهی انبوه شامل گیاهان گز، نی و گیاهان شور پسند دیگر به نام جنگل (چمنزار) به وجود میآورد. این تنها بخش حاشیهای تالاب است که به خاطر دسترسی به آب تازه ازلحاظ پوشش گیاهی قابلملاحظه است، درحالیکه بخشهای دیگر حاشیهای تالاب به علت شوری فوقالعاده خاک، پوشش گیاهی درخور توجهی ندارند.
اهمیت تالاب گاوخونی: تالاب گاوخونی به لحاظ شرایط جغرافیایی زیستمحیطی و سه فاکتور هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و اکولوژیکی از نادرترین و کمیابترین تالابهای کره زمین است و علاوه بر آن در محدوده تالاب (شهر ورزنه و بخش بن رود) آثار باستانی فراوانی مانند قلعه خرگوشی، ارگ قورتان (دومین ارگ ایران ازلحاظ وسعت پس از ارگ ویرانشده بم)، کاروانسراهای عباسی، آسیابهای آبی، مسجد جامع بزرگ شهر ورزنه و مساجد تاریخی دیگر، پلهای تاریخی و … وجود دارد که حائز اهمیت است.
در 30 کیلومتری تالاب، شهر ورزنه قرار دارد که آن را سفیدترین شهر ایران معرفی میکنند. چراکه اولین چیزی که توجه هر رهگذری را جلب میکند زنان و دختران چادر سفیدی هستند که بهجای پوشیدن چادر سیاه متداول، چادری به رنگ کاملاً سفید به سر میکنند. برخی معتقدند پوشیدن چادر سفید به خاطر مقابله با گرمای شدید تابستانی در این نقطه کویری است عقیده برخی نیز بر این است که چون از زمانهای گذشته ورزنه محل کشاورزی و کشت محصولاتی چون پنبه بوده است امکان تهیه چادر سفید از نخ آن بهراحتی میسر بوده است. تپههای شنهای روان نیز به فاصله کمی در نزدیکی ورزنه و جنوب تالاب قرار دارد که به “شهر سبا ” معروف است. این شهر که در بین اهالی به ریگ سرا معروف است.
درواقع توده ماسهای عظیمی به طول تقریبی 50 و عرض 20 کیلومتر میباشد که در امتداد غربی، شرقی بین ورزنه، حسنآباد جرقویه و تالاب گاوخونی بهموازات رودخانه زایندهرود گسترده شده بهطوریکه در جنوب شرقی ورزنه و جنوب غربی تالاب گاوخونی واقع گردیده است.
بنابراین نتیجه میگیریم که ریگ سرا یا شهر سبا قبلاً شهر مهمی بوده است که به نظر برخی از افراد شهرها و روستاهای اطراف آن در اثر ناسپاسی و کفران نعمتهای الهی دچار عذاب گشته است؛ اما نکتهای که دقت زیادی را میطلبد این است که هرچند ممکن است این شهر نیز دچار عذاب الهی شده باشد اما این شهر آن شهری نیست که در قرآن مجید در سوره ” سبا ” از آن یادشده است چراکه شهر ذکرشده در قرآن شهری واقع در جنوب شبهجزیره عربستان یعنی سرزمین یمن بوده است.
باکمی تأمل در مطالب فوق میتوان اهمیت تالاب بینالمللی گاوخونی را درک کرد و با اندک توجه مسئولان ذیربط، این تالاب و مناطق اطراف آن میتواند بهعنوان یکی از قطبهای اصلی گردشگری استان اصفهان و کشور عزیزمان ایران تبدیل شود.
تالاب گاوخونی بهصورت دریاچه کوچک دائمی و یک منطقه فرورفته کویری است که از اطراف توسط ناهمواریهای مختلف، تپههای شنی، گسترههای نمکی و کویری و جنگل زار احاطهشده است. وسعت آن بالغبر 47000 هکتار برآورد میشود که البته با مقدار آب ورودی به تالاب متغیر است، بهنحویکه در فصول پرباران و مرطوب سال آب بیشتری به تالاب وارد و بر وسعت آن افزوده میشود و با گرم شدن هوا در تابستان و کاهش آب ورودی ازیکطرف و افزایش تبخیر از طرف دیگر از سطح تالاب نیز به مقدار چشمگیری کاسته میشود.
آنچه در بیشتر نوشتهها بر آن تأکید شده است، این است که در قسمت وسطی تالاب دریاچهای است که تاکنون، حتی در فصول گرم سال هم خشک نشده است، دسترسی به این بخش از تالاب از طریق زمینی تقریباً غیرممکن و گزارشی دراینباره وجود ندارد.
وجهتسمیه گاوخونی:
از تالاب گاوخونی در نوشتههای مختلف گذشته و حتی حال به صورتهای گوناگونی یادشده است. ازجمله تالاب گاوخونی، گوخونی، گور خونی، گاو خانه، گاو خانی، گاو خوانی و آخر آب. از بین این واژهها حالت متداول امروزی آن بیشتر تالاب گاوخونی است که در زبان محلی (ساکنین شهر ورزنه) این واژهها باکمی تغییر به تالاب گاوخونی معروف شده است. در فرهنگ دهخدا در توضیح واژه گاوخونی آمده است: گاوخونی یعنی خانه گاو . درگذشته رسم بر این بوده که روستاییان گاوهای خود را جهت چرا در اطراف باتلاق رها میکردند و این رسم از دیرزمان به یادگار مانده است.
در یک حکایت افسانهای دیگر از گاوخونی با نام گودخونی یا گورخونی یادکردهاند. برخی از شکارچیان در حین شکار در دام این تالاب گیر افتاده و جان خود را ازدستدادهاند. حتی در برخی از نوشتهها حکایت شده که بهرام گور در حین شکار گورخر در این باتلاق فرورفته و جان خود را بر سر بیرحمیاش ازدستداده است. ازاینرو درباره وی سرودهاند: «بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت»
گاوخونی درگذشته: ازلحاظ تنوع پوشش گیاهی و آبزیان و حیاتوحش، گاوخونی بهمراتب غنیتر از حال بوده و جانورانی مانند: گورخر، آهو، یوزپلنگ، خوک و پرندگانی شبیه فلامینگو، مرغابی، آنقوت، تنجه، غاز خاکستری و … در آن بهوفور وجود داشته است. رنگ سرخ و زیبای تالاب به دلیل زندگی یک نوع سختپوست به نام ” ارتمیاسالیا ” است. بیش از سی نوع پوشش گیاهی نیز در تالاب وجود دارد ازجمله تاغ، گز، اشک، گون، شور، پرند،قیچ و … که اکنون تنها درختان گز و نیزارها به چشم میخورد.
گاوخونی در حال حاضر: به دلیل صید و شکار بیرویه ازیکطرف و آلودگی و کاهش شدید آب درنتیجه ورود فاضلابها و احداث سد زایندهرود از طرف دیگر روزبهروز از تعداد پرندگان وحوش آن کاسته شده و به مرحله نابودی کامل رسیده است. افزون بر آن افزایش بهرهبرداری از آب زایندهرود جهت مصارف کشاورزی، صنعت و نوشیدن، همانند پروژه عظیم آبرسانی به یزد باعث افت شدید آب ورودی به تالاب شده است و اکوسیستم تالاب را در معرض مرگ تدریجی قرار داده است. به دلیل خشکسالی سالهای اخیر، استفاده بیرویه از آب زایندهرود و به دنبال آن گرمای شدید هوا، آتشسوزیهایی رخداده است که عمده پوشش گیاهی منطقه را نابود ساخته است.
حیاتوحش: مجموعه تالاب گاوخونی شامل تنوع قابلملاحظهای از زیستگاهها و رویشگاهها مرکب از آب شوره و نمک زار، رودخانه، مصب، نیزار، آبگیرهای فصلی، تپههای ماسهای بادی و کوهستان در شمال غربی و شرق است. این منطقه درگذشته زیستگاه مناسبی برای آهو، میش، قوچ، گورخر و یوزپلنگ بوده است. در این ناحیه خزندگان ازجمله بزمجه، مارمولک، و انواع مار و قورباغه باتلاقی فراوان بوده است. این تالاب سالیان متمادی میزبان صدها هزار پرندگان آبزی و کنار آبزی بوده است.
یکی از جالبترین و جذابترین ویژگیهای تالاب، زمستان گذرانی پرندگان مهاجر میباشد. در سال 1373 جمعیتی از فلامینگوها که تعداد آنها را حدود 150000 قطعه برآورد کردهاند سطح تالاب را بهطور زیبایی سفیدپوش کرد. مهمترین پرندگانی که فهرست آنها بهعنوان پرندگان تالاب گاوخونی ثبت رسیده است عبارتاند از: کشیم، فلامینگو، غاز خاکستری، آن قوت، بوتیمار کوچک، حواصیل زرد، اگرت، اردک سبز، اردک مرمری، اردک سر حنایی، خوتکا، چگر، سرسبز، خروس کولی، قوی گنگ، عقاب مارخور، منقر،کبک، تیهو، دال، عقاب دو برادر و تعداد دیگری از پرندگان.
از این موارد فقط تعداد اندکی باقیمانده و بقیه گروههای حیاتوحش آن بهطورکلی از بین رفته است. درهرحال این منطقه از قابلیت احیا برخوردار است و میتوان با عودت دادن جانوران یادشده و حفظ کامل آنها منطقهای ازنظر حفاظت و تفریحگاه به وجود آورد بهشرط آنکه آب موردنیاز تأمین گردد.
پوشش گیاهی تالاب (جنگل گز نیزارها): ابتدا مصب رودخانه را نیزارها و گزستان وسیع و انبوه فراگرفته و نیز مملو از جلبکهای سبز میباشد. بخش کوچکی از حاشیه شمالی زایندهرود از مصب بهطرف ورزنه، دارای پوشش هالوفیت است و بوته کاری آتریپلکس صورت گرفته است و در دو بخش شمال غربی تالاب، کوه سیاه واقعشده است که بلندترین ارتفاع منطقه محسوب میشود در قسمت شرقی پوشش گیاهی بیشتری است.
گاوخونی دارای گیاهان نمک دوستی است که از گونههای معروف آن میتوان از اسپند، شیرینبیان، سالیکورنیا، اشنو، چوبک و نی بهویژه انواع و اقسام گز را نام برد که د درگذشته بهصورت بیشههای پردرختی بوده است که درنتیجه قطع درختان و به کار بردن آن در سوخت و همچنین تهیه زغال از بین رفتهاند. وجود چالههای بیشماری که جهت تهیه زغال ایجاد گردیده و در اغلب نقاط گاوخونی مشاهده میگردد معرف این امر است. درختان گز بهواسطه از بین رفتن، امروزه بهصورت بوتههای پای کوتاه درآمده است و دیگر پناهگاه مناسبی برای گورخرهایی که در این حوضه فرورفته زندگی میکنند نیست. قسمت عمدهای از اراضی به علت شوری و قلیائیت زیاد فاقد هرگونه رستنی است.
. هنگامیکه از بخش جنوبی تالاب و از روستای خارا بهطرف تالاب پیش میرویم، ابتدا یک پوشش گیاهی شامل گز و قیچ مشاهده میشود که با گذر از آن به یک منطقه بیابانی با شنهای روان میرسیم و پسازآن میتوان پهنههای وسیعی از نمکزارها و بلورهای نمک را مشاهده کرد که براثر تبخیر شدید آبشور در حواشی آن برجایماندهاند. اما این شرایط سخت محیطی بارنگ قرمز جلبکهایی که در بین نمکزارها گسترش دارند، جلوههای زیبا و حیرتانگیزی را به وجود آورده است. به علت فراوانی نمک حاصل از تبخیر آب معدن نمک خارا در این منطقه فعال بوده و با وسایل مکانیکی نمک را استخراج و جهت مصارف صنعتی منتقل میکنند.
در تاریخ اصفهان نوشته حاج شیخ حسن خان جابری آمده است: حجاج، نایب اصفهان را گفت تو را به شهری میفرستم که سنگش سرمه و گیاهش زعفران است و اشعار عرب در وصف اصفهان محقق، که زارعین در آنجا زعفران به عمل میآوردهاند و مخصوصاً در حدود ورزنه و روی دشت محلی است که آن را شهر سبا گفته و امروزه معدومه است و گلرنگ هم شبیه به زعفران به نواحی آنجا بسیار یافت میشود.
بررسی مختصر وضعیت زمینشناسی تالاب گاوخونی: از تشکیلات زمینشناسی قابلتوجه در منطقه، مجموعه آتشفشانی نئوژن (12 میلیون سال قبل) شمال تالاب گاوخونی است که جزء منطقه زمین ساختی ایران مرکزی است و توسط خدامی (1377) موردمطالعه قرارگرفته است. بر اساس بررسی مطالعه مذکور سنگهای موجود در منطقه از نوع آندزی بازالت، داسیت، آندزیت و ریوداسیت نئوژن هستند و ذخایر معدنی مناسبی را به وجود آورده. اندزی بازالت ها در کوه سیاه تالاب ازلحاظ سختی و رنگ کاملاً از سنگهای اطراف خود مشخص هستند. بازالتهای کوه سیا برای مصارف ساختمانی و صنعتی و املاح تبخیری برای استخراج پتاس از اهمیت اقتصادی برخوردارند.
مسیر شرقی – غربی بخش مرکزی حوضه زایندهرود از اصفهان تا گاوخونی خود دنباله گودال سرا سری ارومیه – دختر میباشد که در واحد زمینشناسی سنندج – سیرجان (اسفندقه – مریوان) قرار دارد. همچنین دیوار شرقی گودال گاوخونی که تماماً از مواد آتشفشانی تشکیل شده خود دنباله آتشفشان محوری ایران میباشد و حوضه آبگیر اصفهان – سیرجان حدود 98 هزار کیلومترمربع است که بیش از 50000 کیلومترمربع آن را دشتهای کویری تشکیل میدهند.
این دشتها متشکل از دشت سیرجان و باتلاق نمک سیرجان، دشت شهربابک و خاتونآباد، دشت هرات و مروست و کفه شور آن، دشت ابرقو با باتلاق نمک نسبتاً وسیع آن و بالاخره تالاب گاوخونی با کفههای شور اطراف تا دشت وسیع اصفهان میباشد.
سرانجام آبهای ورودی به تالاب گاوخونی:
در این مورد برخی را عقیده بر این است که آبهای وارده به گاوخونی به منطقهای نزدیک کرمان ظاهر میشود اما افراد دیگری مانند دکتر حسن حسینی ابری استادیار گروه جغرافیا در دانشگاه اصفهان نظر دیگری دارند. در کتاب خود تحت عنوان ” مرداب گاوخونی ” چنین اظهار میدارد:
«بهطورکلی جلگه اصفهان و حوضه فرورفته مرداب گاوخونی در محل یک چاله معرفه الا رضی طویلی که از شمال اصفهان تا سیرجان ادامه دارد، قرارگرفته است. این چاله دارای چند حوضه پست بوده که بهصورت کویرهایی دارای جهت شمال غربی – جنوب شرقی درآمده و پستترین نقطه آن مرداب گاوخونی است که بهطور متوسط از سطح عمومی دریاها در حدود 1440 متر ارتفاع دارد و در سالهای پرباران و فصول زمستان و بهار بهصورت دریاچه کمعمقی درمیآید.
از حوضههای دیگری که در چاله معرفه الا رضی اصفهان – سیرجان قرار دارند، میتوان کویر ابرقو را با ارتفاع 1594 متر و کویر نمک سیرجان با ارتفاع 1710 متر از سطح دریاها نام برد. با توجه به اختلاف ارتفاعی که بین این مرداب به مردابهای جنوبیتر آن وجود دارد، در صورت ظاهر امکان جریان سطحی آب این مرداب به مردابهای جنوبی وجود ندارد و در صورت نفوذ این آبها در طبقات زیرین زمین نیز با توجه به خارج بودن حوضههای پاییندست از حوضه زمینشناسی گاوخونی دلیل جغرافیایی آشکاری بر ارتباط زیرزمینی این مردابها مشاهده نمیشود. (حسینی ابری، حسن، ص 14 و 12)
تالاب گاوخونی ازلحاظ ویژگیهای مرفولوژی کی از پلایای مرکزی ایران محسوب میشود. اصطلاح پلایا برای اولین بار توسط روسل به کار رفت و همزمان با روسل، گیلبرت اولین زمینشناسی بود که پلای گریت بیسین را موردمطالعه قرارداد. پلایا نواحی پست و لمیزرع و بیابانی است که هرز آب مناطق مجاور در ا» جمع میشود و چون یک ناحیه بسته است، دریاچه موقتی را تشکیل میدهد. کرینسلی (1970) ضمن مطالعاتی که روی پلایای ایران انجام داده، 60 پلایا را شناسایی کرده که پلایای ورزنه (گاوخونی) یکی از آنها میباشد. طبق نظر وی پلایای ورزنه حدود 550 کیلومترمربع وسعت داشته که 25% آن را جلگه رسی و 75% آن را دریاچه فصلی تشکیل میدهد که به آن دریاچه لجنی یا باتلاق نیز میگویند.
بر اساس این مطالعات پلایای ورزنه شامل واحدهای زیر است که در حقیقت سیمای ظاهری منطقه گاوخونی را تشکیل داده و با توجه به آنها ازنظر جغرافیایی زیستی و بومشناختی در ارتباط با پراکندگی فون و فلور منطقه حائز اهمیت میباشد. مخروط افکنهها این واحد در محدودههای شرقی و شمالی پلایای ورزنه قرارگرفته است. این مخروطها دارای تن تیره بوده که نشاندهندهی فعالیت موضعی و محلی آنها میباشد.
جلگه رسی: این واحد در محلی که آب رودخانه وارد پلایا میشود و در حقیقت در مصب آبراهههای ورودی به پلایا تشکیل میشود. پلایای ورزنه دارای یک جلگه رسی بزرگ در قسمت شمالی میباشد که در حقیقت مصب زایندهرود است. این جلگه رسی بهصورت یکشکل دلتا مانند در قسمت شمال پلایا واقعشده و روی آن پوششی از گیاهان نی و جگن گسترشیافته است.
منطقه مرطوب: این قسمت از پلایا بهصورت یک نوار دورتادور پلایا را فراگرفته و حدود 25% از مساحت کلی آن را شامل میشود، خود به دو قسمت مرطوبتر و خشکتر تقسیم میشود.
دریاچه فصلی: در حقیقت پایینترین سطح زهکش پلایا است. این دریاچه فصلی بیشترین مقدار آب خود را از جریان دائمی رودخانه زایندهرود که از قسمت شمال آن به پلایا وارد میشود، دریافت میکند.
تپههای ماسهای: در سراسر مرز غربی محدوده پلایا سطح زهکش پلایا است. این دریاچه فصلی بیشترین مقدار آب خود را از جریان دائمی رودخانه زایندهرود که از قسمت شمال آن به پلایا وارد میشود، دریافت میکند. تپههای ماسهایدر سراسر مرز غربی محدوده پلایا و روزنه یک سری تپههای ماسهای طولی بزرگ مشاهده میشود که تحت تأثیر باد غالب در جهت شمال شرقی گسترش دارند. به نظر میرسد رسوبات بادی که از شنزارهای مجاور حمل شدهاند، در این ناحیه رسوبکرده و تپههای ماسهای را تشکیل داده باشند.
کنار منزل یوسفی ورزنه (موزه مردمشناسی) یک مغازه به شکل سنتی دیده میشود که همان آهنگری سنتی است. استفاده از ابزار و وسایل قدیمی جهت کاربر روی فلزات و چوب از نکات قابلذکر آن میباشد. دم آهنگری قدیمی، رندهها و…
تا کنون صحبتهای پراکندهای در خصوص علت پوشش چادر سفید خانمهای ورزنه ای مطرح گردید که بدون تعمق در دلایل تاریخی و اجتماعی آن بیشترین علت را به گرمای منطقه نسبت میداد اما این موضوع کمی دور از ذهن به…